حالا که دوتایی رفتین ... سمت ماشین عروسش
تو چشای من نگاه کن ... پاشو آفرین ، ببوسش :(
<--------------------- love-just-love --------------------->
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم
که یک روز ابری پوشیدمش و
موقع بازگشت به خانه باران گرفت …
گلی شد ؛ و من بیخیال پی اش رانگرفتم
به هوای اینکه هر وقت بشویم
پاک می شود ولی نشد …
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم
.
که بشویند ولی فایده نداشت
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت:
"این لباس چِرک مرده شده!
گفت:
"بعضی لکه هادیرکه شود، میمیرند؛
باید تازنده اند پاک شوند!
چرک مُرده شد و
حسرت دوباره پوشیدنش رابه دلم گذاشت!
بعید نیست اگر بگویم
دل آدم هم کم ندارداز لباس سفید!
حواست که نباشد لکه می شود ؛
لکه اش می کنند!
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری میشود "چرک "
#احمد_شاملو
مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا میخوابیدم
دختر های زیادی می آمدند و میرفتند اما انقدر درگیر فکرم بودم که فرصت نمیکردم ببینمشان
اما این یکی فرق داشت
وقتی بدون اینکه منو را نگاه کند سفارش "لته آیریش کرم "داد ،یعنی فرق داشت!
همان همیشگی من را میخواست
همیشگی ام به وقت تنهایی!
تا سرم را بالا بیاورم رفت و کنار پنجره نشست و کتاب کوچکی از کیفش در آورد و مشغول خواندن شد.
موهای تاب خورده اش را از فرق باز کرده بود و اصلا هم مقنعه اش را نگذاشته بود پشت گوش!
ساده بود، ساده شبیه زنهایی که در داستانهای محمود دولت آبادی دل میبرند!
باید چشمانش را میدیدم اما سرش را بالا نمی آورد.
همه را صدا میکردم قهوه شان را ببرند اما قهوه این یکی را خودم بردم،
داشت شاملو میخواند و
بدون اینکه سرش بالا بیاورد تشکر کرد.
اما نه!
باید چشمانش را میدیدم
گفتم ببخشید خانوم؟
سرش را بالا آورد و منتظر بود چیزی بگویم اما
اما چشمان قهوه ای روشن و سبزه ی صورتش همراه با مژه هایی که با تاخیر بازو بسته میشدند فرمان سکوت را به گلویم دوخت ،طوری که آب دهانم هم پایین نرفت.
خجالت کشید و سرش پایین انداخت و من هم برگشتم و در بین راه پایم به میز خورد و سینی به صندلی تا لو برود چقدر دست و پایم را گم کرده ام.
از فردا یک تخته سیاه گذاشتم گوشه ای از کافه و شعرهای شاملو را مینوشتم!
همیشه می ایستاد و با دقت شعر ها را میخواند و به ذوقم لبخند میزد.
چند بار خواستم بگویم من را چه به شاملو دختر جان؟!
این ها را مینویستم تا چند لحظه بیشتر بایستی تا بیشتر ببینمت و دل از دلم برود!
شعرهای شاملو به منوی کافه هم کشید و کم کم به در و دیوار و روی میز و.. .
دیگر کافه بوی شاملو را میداد!
همه مشتری مداری میکردنند من هم دختر رویایم مداری!!!
داشتم عاشقش میشدم و یادم رفته بود که باید تا یک ماه دیگر برگردم به شهرستان و پول هایی که در این مدت جمع کرده ام خرج عمل مادرم کنم
داشتم میشدم که نه، عاشق شده بودم و یادم رفت اصلا من را چه به این حرف ها؟ یادم رفته بود باید آرزوهایم را با مشکلات زندگی طاق بزنم
این یک ماه روئیایی هم با تمام روزهایی که می آمد و کنار پنجره مینشست و لته آیریش میخورد تمام شد!
و برای همیشه دل بریدم از بوسه هایی که اتفاق نیفتاد!
مدتی بعد شنیدم بعد از رفتنم مثل قبل می آمده و مینشسته کنار پنجره و قهوه اش را بدون اینکه لب بزند رها میکرده و میرفته.
یک ترم بعد هم دانشگاهش را کلا عوض کرده بود
عشق همین است
آدم ها را می روند تا بمانند..!
گاهی به آغوش یار
و گاهی از آغوش یار.. .
#علی_سلطانی
از پیرمردی پرسیدند چرا ناراحنی؟
گفت جاسیگاری ام شکست...
گفتند مگر چقدر قیمت داشت؟
گفت به قیمتش نیست، "تمام جوانی ام را در آن سوزاندم"
انســــــــــــــان ها هـــــــــــــــــر از چنــــــــــــــــــــدگاهـــــــــــــی ؛
از جایــــــــــــــــــــی می افتنــــــــــــــــــــد ....
از لبـــــــــــــــــــــه ی پرتـــــــــــــــــــــــگاه ...!
از پــــــــــــا... !
از نفـــــــــــــس ...!
از ایـــــــــــــن ور بـــــــــــــــــــوم ...!
از دمـــــــــــــــــاغ فیل ...!
از چــــــــــــــــاله به چــــــــــــاه ...!
از عـــــــــــــــرش به فــــــــــــــــرش ...!
از چشــــــــــــــــــــــــم ...!
ازچشــــــــــــــــــم ...!
از چشــــــم ... !!
منبع : kimia8008.blogfa.com
آنقدر بی قرار تو هستم که حاضرم
با دیگران ببینمت ،
اما ببینمت !
متن های عاشقانه خاص و پر معنا
یه قانونی هست که میگه : کارایه یواشکی همیشه بهترین خاطرات رو میسازه!
بدترین درد ضربه خوردن از دوست صمیمیه!
گاهی وقتا یک شب چقدر روز طول می کشد !
نصف بیشتر دعوا ها به خاطر "دلتنگیه"
آدما گاهی اوقات گریه می کنند نه به خاطر اینکه ضعیف هستند، به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند !
گاهی بعضیا رو خیلی راحت میبخشی چون دوست داری بازم تو زندگیت باشن!
خیلی سخته وقتی ساعت ها به حرف هایی که هیچ وقت قرار نیست بگی فکر میکنی !
مزخرف ترین نصیحت اطرافیان: بهش فکر نکن!
وقتی با کسی دعوات میشه خوبیاش یادت نره !
انسان خوبی باش اما وقتت رو برای اثباتش به دیگران تلف نکن !
اغلب آدما عاشق کسی میشن که میدونن در آخر بهش نمیرسن !
به نظرم دوست داشتن کسی که دوستت نداره اضافه کاریه !
بعضی وقتا آدم دلش میخواد واسه یکی مهم باشه، همین !
اگه کثافت رو با خودکار معطر بنویسی هم
چیزی از معناش کم نمیشه !
درست مثه آدمهای گندی که
لباس و آرایش و موقعیت خوب دارن !
.
.
.
.
اینـجــــا ، زمین …
ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !
نـــــرخَ ش هـــــم بـــــروز نــیست !
امّــــا ،
مصـــرفـش تـــــاریـــــخ دارد !
سلام ، تـــــولــــــیدَش !
و انــــــــقضـــایــــــــش ؛
خــــداحــــافــــظ !
.
.
.
.
دروغـــ رو هــمــه مــیــگـــن ؛
امــا اونــجــاش بــه آدم فــشــار مـــیــاد
کــه هــمــراه بــا شــنــیـــدن ِ دروغ
خــر هـــم فـــرض بــشـــی …
.
.
.
.
بـرایِ قـــد کشــیدنــم ،
خیــلی هـا ..
کــوتـــــاه آمــدنــد …!
.
.
.
.
اعتقادات هر کسی مثل مسواکه ،
خواهشا تو حلق بقیه نکنین !
.
.
.
.