هم دعاکن گره ازکارتوبگشایدعشق
هم دعاکن گره تازه نیفزایدعشق!
قایقی درطلب موج به دریاپیوست
بایدازمرگ نترسید،اگربایدعشق
عاقبت رازدلم رابه لبانش گفتم
شایداین بوسه به نفرت برسد،شایدعشق
شمع روشن شدوپروانه در آتش گل کرد
میتوان سوخت اگرامربفرماییدعشق
پیله رنج من ابریشم پنهان شد
شمع حق داشت!به پروانه نمی آیدعشق
شاعر: #فاضل نظری
آنقدر بی قرار تو هستم که حاضرم
با دیگران ببینمت ،
اما ببینمت !
تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !
من را به من نبودن محکوم نکن !
من همانم که درگیر عشقش بودی !
یادت نمی آید ؟!
حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !
پشت سر هر معشوق، خدا ایستاده است
پشت سر هر معشوق، خدا ایستاده است
پشت سر هر آنچه که دوستش می داری
و تو برای این که معشوقت را از دست ندهی
بهتر است بالاتر را نگاه نکنی
زیرا ممکن است چشمت به خدا بیفتد
و او آنقدر بزرگ است
که هر چیز پیش او کوچک جلوه می کند
پشت سر هر معشوق، خدا ایستاده است
اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولی
اگر عشقت گذراست و تفنن و تفریح
خدا چندان کاری به کارَت ندارد
اجازه می دهد که عاشقی کنی
تماشایت می کند و می گذارد که شادمان باشی . . .