love-just-love

عشق-فقط-عشق

love-just-love

عشق-فقط-عشق

love-just-love

برترین وبلاگ عاشقانه در ایران

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
تبلیغات
تبلیغات تبلیغات تبلیغات
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۷، ۱۵:۴۲ - گرافیست ارشد
    سپاااااس
نویسندگان
ابزار ها
تبلیغات

۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مطلب عاشقانه» ثبت شده است

۱۹شهریور

 

دوس دارم ببرمت یه جای شلوغ ،

خیلی شلوغ ؛

وایستم اون وسط نگات کنم !

بگم اینارو میبینی ؟

بگی آره !

بگم تو هیاهوی همه این آدما ،

بازم من چشام فقط دنبال " تو " میگرده ،

دلم برای تو تنگ میشه...

صداهاشونو میشنوی ؟

بگی آره !

بگم تو اوج همین صداها ، دلم دنبال صدای تو میگرده..

بگم حالا چشاتو ببند ،

بگو چه حسی داری !؟

بگی انگار گم شدم بین یه عالم غریبه ،

بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه....

mahdi salmaninejad
۱۹شهریور

 

با کسی باش که...

وقتایی که دلت گرفته 

حوصله نداری

ناراحتی

حس میکنی یه دنیا غم داری

بلد باشه شادت کنه

راه قلبتو بلد باشه

تنهات نذاره...!!!

mahdi salmaninejad
۱۸شهریور

دلنوشته هایی عاشقانه و تکان دهنده

 

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

 

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

 

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم…

تمام می شود…

بالاخره تمام می شود…!!!

mahdi salmaninejad
۱۸شهریور

چقدر خوب...

چـــــقد خوبہ...
یکیو دآشتہ باشے و فڪر کنے تو روزآے
سَختم کنآرت باشہ..
مرسے ک هستے..مرسے کہ پشتم گرمــــــــــه..

mahdi salmaninejad
۱۶شهریور

لایق تو

.::.  love-just-love.blog.ir  .::.

لایـق تـو کـسی نـیـسـت جـز آن کـسی کـه

تـو را انـتـخـاب مـیکـنـد نـه امـتحـان

تـو را نگـاه کـنـد نـه ایـنـکه بـبـیـنـد

تـو را حـس کـنـد نـه ایـنـکـه لـمـسـت کـنـد

تـو را بـسـازد نـه ایـنـکه بـسـوزانـد

تـو را بـخـنـدانـد نـه ایـنـکه بـرنـجـانـد

تـو را دوسـت بـدارد و بـدارد!!!

.::.  love-just-love.blog.ir  .::.

mahdi salmaninejad
۰۱شهریور

هیچ کار آسانی نیست

از " مـــردها " گقتن ...

از مردانی که

تمام ِ خستگی هایشان 

با یک نگاه ِ از سر محبت 

به " اوی ِ " زندگیشان برطرف می شود

هیچ کار ِ ساده ای نیست

مرد باشی و تمام ِ دل نگرانی هایت را

پشتِ یک لبخند ظاهری 

پنهان می کنی !

mahdi salmaninejad
۳۱مرداد

من زندگی را دوست دارم

اما از زندگی دوباره می ترسم


دین را دوست دارم

ولی از کشیش ها می ترسم


قانون را دوست دارم

ولی از پاسبان ها می ترسم


عشق را دوست دارم

ولی از زن ها می ترسم


کودکان را دوست دارم

ولی از آیینه ها می ترسم


سلام را دوست دارم

ولی از زبانم می ترسم


من می ترسم

پس هستم


این چنین می گذرد روز و روزگار من

من روز را دوست دارم

اما از روزگار می ترسم


حسین پناهی
mahdi salmaninejad
۲۹مرداد

لیلی

امروز ، سر خاکت من تو را بعد از 9 ماه و 7 روز ،دوباره دیدم . 

همان وقتی که داشتند لحد را روی صورتت می گذاشتند بالای سرت بودم ایستاده نه، نشسته نه، دست و پا می زدم زیر دست و پای مردم و خودم را با چنگ و دندان می رساندم بالای سرت . عاقبت صورتت را دیدم آن ریش بلند درویشی را هم که حتما 9 ماه و 7 روز است گذاشتهای ،دیدم .رنگ پریده بود مثل من گونه های من هم از 9 ماه و 7 روز پیش به این طرف دیگر گل نینداخته ،حالا یک صورت کشیده مهتابی دارم که چشم هایش را عمه فخری قسم خورده یکروز در می آورد . 

همان وقتی که آمده بودم خانه تان رویت خلعتی کشیده بودند و دورت پر از لاله های سبز بود، بوی مریم می دادی اما پنجره ها را باز گذاشته بودند. رفتم ، رفته بودم ، چه می گویم آمده بودم قبل رفتنت ببینمت مادرت گفت : «چشم هایم را در می آورد.» زیر پلکم هنوز – زخمی است ناخن می کشید بی محابا به صورتم چنگ می زد. پلکم لبهایم اما نه به چشم هایم دلش نمیرفت که دل تو را زخم بزند می دانم او هم می داند آبی چشم های غرقت کرد عاقبت. نگفتم دست و پا بزن بر و بگیر دستی را که دراز شد به سویت ، نگرفتی ، نگرفتی تامن گرفتم عاقبت دستی را که دراز شده بود به سویم نامحرم نبود محرم شدید . فکرکردم ریشت را می زنی ، کراوات می بندی ، آن کت و شلوار طوسی تیره ات را می پوشی می آیی می ایستی کنار درتالار و مهمان هایم را تعارف می کنی فکر می کردم عادت می کنی عادی می شوی برایت مثل دیگران همه همین را می گفتم از مادر خودم گرفته تا عمه فخری . آخرین باری که آ‌مده بود خانه مان می گفت : « چشمم کف پات شوهر کن ،‌بچه ام داره مثل شمع آب می شه» 

mahdi salmaninejad
۲۷مرداد

داستان یک عشق

یکی بود یکی نبود ٬یه روزی از این روزها با یه دختری آشنا شدم. اون اولا واسم مثل یه دوست خوب بود. یه دوست که باهاش بتونم راحت درد دل کنم ولی کم کم خیلی بهش عادت کردم واسم با دیگران متفاوت بود.
عاشقش شدم ٬ عشق اولم بود.
نمی دونستم چه جوری بهش بگم چه جوری نشون بدم که دوستش دارم روز ها گذشت و من هم هر کاری که می تونستم می کردم تا اینکه بهش نشون بدم دوستش دارم ٬ یه روز قلبمو تقدیمش کردم٬ قلبمو پس داد!
دختر عجیبی بود. اصلا تو خط عشق و عاشقی نبود ٬همین جور عاشقش موندم... یه روز اومد گفت:
" این دوستمه اسمش سعید هست."
یهو یه چیزی قلبمو فشار داد بغضم رو خوردم و لبخند زدم گفتم:
"خوشبختم."
دیگه چیزی از دلم نمونده بود.
اون لبخند از ته دل نبود فقط ماهیچه های صورتم بودن که به صورت یک لبخند شکل گرفته بودند که باز هم ناراحت نشه!
یه روز درحالی که گریه می کرد به خونم اومد و گفت:
"با هم جرو بحثمون شده. می تونم پیشت بمونم؟"
با این حال که می دونستم این قلبمه که باز هم باید درد بکشه و جیک نزنه٬ لبخند زدم و گفتم:
"بله که می تونی."

mahdi salmaninejad
۲۳مرداد

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

باید آدمش پیدا شود!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی 

شد!

... سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند 

غریب است دوست داشتن.

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده اند


دکتر علی شریعتی

mahdi salmaninejad
برترین کال عاشقانه در ایران