
کاش بودی و میفهمیدی
بسوخت حافظ و بویی بزلف یار نبرد
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم…
تمام می شود…
بالاخره تمام می شود…!!!
چـــــقد خوبہ...
یکیو دآشتہ باشے و فڪر کنے تو روزآے
سَختم کنآرت باشہ..
مرسے ک هستے..مرسے کہ پشتم گرمـــــ❤ـــــه..
یه وقت هایی هست دلت گرفته…
یه وقت های هست به زورنفس میکشی…
یه وقت هایی هست خسته ای از خودت از خودت متنفری…
یه وقت هایی هست به بقیه کمک میکنی شادشون میکنی
به غصه هاشون گوش میدی ولی برای خودت کسی نیست…
یه وقت هایی هست همه از ناراحتن حتی خدا…
یه وقت هایی هست بغض قدیمی توی گلوت چنبره زده هر روز بیشتر بهت فشار میاره…
یه وقت هایی هست میخوای فرار کنی از دست همه ولی نمیشه….
یه وقت هایی هست دلت میخواد ساعت ها اروم یه گوشه بشینی و اروم توی خودت بشکنی….
یه وفت هایی هست به خودت میای میبینی دیگه هیچ کس نمیشناسدت حتی خانوادت…
یه وفت هایی هست که تنها کسی که به حرفات گوش میداد (خدا) ازت ناراحته….
یه وقت هایی هست دیگه خودتم بیخیال خودت میشی….
رها میشی….
درونم غوغاست ساده میشکنم بایک تلنگر کوچک . .
اینگونه نبودم . . .
شدم . . .
گرانی هایم را دور می ریزم ...
نداشتنت را نادیده می گیرم ...
قلبم را سرکوب می کنم ...
دلتنگت نمی شوم ...
دوستت ندارم ...
.
.
.
.
دروغ هایم زیاد شده اند !!!
منبع:98love