بانوی زیبایی از اهل شوش که به اسارت کوروش کبیر در آمد
پانتهآ
وقتی به اسارت کوروش کبیر در آمد میان افسران و سرداران او غوغایی برپا شد
که این غنیمت جنگی بسیار زیبا به چه کسی برسد . سر انجام برای دوری از
اختلافات بینشان آن را متعلّق به کورش دانستند کورش به دلیل اخلاق بسیار
خوب وقتی فهمید وی شوهر دارد او را فراخواند و تا زمان رسیدن شوهرش یکی از
افسران خود آراسب ، را نگهبان وی کرد .
پانته آ که اخلاق کورش کبیر را
نمیدانست تصمیم به گمراه سازی اراسب برای فرار خویش شد و وی گمراه گشت و
قصد استفاده و تجاوز به پانتهآ را کرد . ولی کورش به موقع خیمهٔ پانتهآ
رسیده و او را از دست آراسپ نجات داد . اراسب نیز شرمنده از عمل خویش ،
برای جبران خطایش به دنبال ابراداتاس ، همسر پانته ا رفت .
وقتی پانتهآ
کرامت کورش را دید خود را مدیون وی میدانست و به شوهرش آبراداتاس ماجرا
را گفت . آبراداتاس نیز خود را مدیون کورش میدانست و برای وی ارابه های
جنگی ساخت که از عوامل مهم برد کورش در جنگ با لیدیان شورشی و همچنین شکست
حکومت بابل گشت .
آبراداتاس در جنگ لیدی با شهامت جنگید و کشته شد .
کوروش ندیمه ای برای پانته ا قرار داد تا در غم مرگ همسرش مراقب وی باشد .
پانتهآ ، از لحظه ای غفلت ندیمه استفاده کرد و بر بالین همسر خودکشی نمود .
ندیمه نیز بدلیل کوتاهی کردن در مراقبت از وی همانجا خود را کشت .
آرامگاه این زوج را به دستور کورش بسیار باشکوه ساختند . اکنون بقایایی از آن در عراق موجود است .