نه می سوزند و نه خاکستر می شوند.
قصدم نشستن بود...
اما در کنارت.... نه چشم انتظارت....
قصدم شکستن غرورم بود....
اما در آغوشت.... نه زیر پایت...
قصدم زندگی بود...
اما با تو... نه با خاطراتت....
قصدم پیر شدن بود....
اما به پایت.........
نه به دستت......!!
" قیصر امین پور
مردها سکوت میکنند ...
نمیتوانند وقتی که ناراحت هستند، گریه کنند و بهانه بگیرند!
مردها نمیتوانند به تو بگویند، منو بغل کن تا آروم بشم!
نمیتوانند بگویند دلشان میخواهد در آغوش تو گریه کنند!
ممکن است خیلی تو را دوست داشته باشند اما نمیتوانند صداشون رو مثل دختر بچهها کنند و جیغ بزنند بگویند : عاشقتـــــــــــم !!
مرد همه اینها را قورت میدهد که بگوید یک مرد است ...
یک آدم محکم که میتواند تکیهگاهت باشد.
اجازه هست در این ارامش دریا حرف دل را ، از دلم بیرون کنم !!!
عشق من پس گوش کن :
حس عجیبیه : عمرمن
وقتی میفهمی عاشق شدی . . .
وقتی میفهمی بهش دلبسته شدی و دلت نمیخواد از این دلبستگی دل بکنی .
حس عجیبیه :مهربان من
وقتی دلت میخواد بخاطر هر کاری ازش اجازه بگیری و از کوچیکترین کاراش باخبر باشی.
حس عجیبیه : قلب من
وقتی با دو دقیقه دیر جواب دادنش تو دلت نگرانی موج میزنه. . .
اگه کسی غیرطبیعی بهش نگاه کنه غیرتی میشی و آتیش میگیری،
روزی که میبینیش دلت از خدا میخواد که زمان رو همونجا متوقف کنه و وقتی مجبوری ازش
خداحافظی کنی،
خیلی زود دلت براش تنگ میشه انگارسالهاست که ندیدیش. . .
حس عجیبیه : نفس من
وقتی نسبت به تموم وجودش حریصی و تمومشو مال خودت میدونی. . .
خیلی عجیبه وقتی حاضر نیستی این حسو با تموم دنیا عوض کنی . . .
چون دوسش داری قد یه دنیا . . .