هیچگاه
تو را...
آنگونه دوست نخواهم داشت...
که زندانیم باشی...!
زندانبانی...
شغل مورد علاقه ام نیست...!
و از دید من...
زندان...
منفورترین مکان دنیاست...!
من...
تارهای افکار خویش نیز...
گسسته ام...!
چه برسد...
به تو...!!!
تو میتوانی پرنده باشی...
اما...
شعرهایی...!!!
.
که برایت
می نویسم...!!!
.
چاپ
نمیکنم...!!!
.
نمی فروشم...!!!
.
میگذارم
در کوزه...!!!
.
شرابی
شود...!!!
.
چند ساله...!!!
.
به وقت
دلتنگی...!!!
.
بنوشیشان...!!!
عادل دانتیسم
آرایش ملایمی بکن
پیراهن دخترونه ای بپوش
از همون رنگابارنگـــــآ
کیک شکلاتی ای بـــــپز
منتظر بمون تا بیاد
خسته که از سرِ کار اومد
حوصله ی هیچ کاریو نداره
اما تا تورو می بینه همینطور ماتِت می مونه
نمی دونه حرفی بزنه یا که بخنده
اما تو اصلا بهش فرصتِ هیچ عکس العملیو نده
بپَر توو بغلش
یه خدا قوت بهش بگو
بعد برو سراغ ِشاهکاری که واسش دُرست کردی،
کیک شکلاتیو واسش بیار
اونم همونطور نیگات کنه
از همون نگاهایِ مردونه
مردونه ها مردونه .... !!!
بعد تو سرتو کج کنی
بگی
چایی یا قهوه آقــــا ؟
اونم اداتو در بیاره
سرشو کج کنه
بگه قهوه بانـــو
میری که بری آشپزخونه
یهویی صدات کنه
بگه اِی وای می دونی چی شد؟
با دل نگرونی،روتو برگردونی
بگی چی شد؟
نیگات کنه و
دستاتو تو دستاش بگیره و
بگه:
آخیــش
خستگیم در رفـــــت .
عادل دانتیسم
هیچ کار آسانی نیست
از " مـــردها " گقتن ...
از مردانی که
تمام ِ خستگی هایشان
با یک نگاه ِ از سر محبت
به " اوی ِ " زندگیشان برطرف می شود
هیچ کار ِ ساده ای نیست
مرد باشی و تمام ِ دل نگرانی هایت را
پشتِ یک لبخند ظاهری
پنهان می کنی !
Britney Spears:
He About To Lose Me:
I’m touching hands with someone seriously beautiful
من دست های یکی رو با جدیت و زیبایی لمس میکنم
I feel it burning and I know I’m standing far too close
حس میکنم داره اتیش میگیره و من میدونم که خیلی نزدیکش ایستادم
I’m telling lies and if it shows I see that he don’t care
من دروغ میگم و اگه این نشون بده منم میبینم که اون اهمیت نمیده
I know he wants to take me home and get on outta here
من میدونم اون میخواد منو ببره خونه و منو از اینجا ببره بیرون
But I got someone Waiting at home
اما من یه کس دیگه رو گرفتم و تو خونه منتظرشم
He says he in love but lately I just don’t know
اون میگه اون عاشق شده اما اخیرا اون فقط نمیدونه
He don’t see me Or make me feel hot
اون منو نمیبینه یا احساس گرم بودنمو نمیسازه
Banging in the club with all my ladies and he don’t know that
صدای بلندی توی کلوب هست با همه ی دروغ های من و نمیدونه که چمه
[Chorus]
He about to lose ’bout to lose ’bout to lose me
اون داره از دست میده ، اون داره از دست میده ، اون داره منو از دست میده
دختری با یک گل سرخ
جان بلانکارد از روی نیمکت برخاست، لباس ارتشیاش را مرتب کرد و به تماشای انبوه مردم که راه خود را از میان ایستگاه بزرگ مرکزی پیش میگرفتند مشغول شد. او به دنبال دختری میگشت که چهره او را هرگز ندیده بود اما قلبش را میشناخت؛ دختری با یک گل سرخ. از سیزده ماه پیش دلبستگیاش به او آغاز شده بود. از یک کتابخانه مرکزی در فلوریدا، با برداشتن کتابی از قفسه ناگهان خود را شیفته و مسحور یافته بود، اما نه شیفته کلمات کتاب بلکه شیفته یادداشتهایی با مداد، که در حاشیه صفحات آن به چشم میخورد. دستخطی لطیف که بازتابی از ذهنی هوشیار و درونبین و باطنی ژرف داشت.
در صفحه اول او توانست نام صاحب کتاب را بیابد: «دوشیزه هالیس می نل»
با اندکی جست و جو و
Inna:
Love:
Come back and set me free Now from infinity
همین حالا برگرد و منو از ابدیت رها کن
Love is a mystery
عشق یک معماست
Distance is killing me
فاصله داره منو نابود می کنه
Come back I need you now
برگرد… بهت نیاز دارم
You are the love I found
تو عشقی هستی که پیداش کردم
I feel above the ground
حس می کنم بالاتر از سطح زمینم!