یکی باید باشد ..
همانکه وقت درد همدردت شود ،
صورت به عرق نشسته از دردت را بوسه زند ،
و تو تمام دردت را دردستانش بفشاری ..
و او زنانه برای تسکینت آغوشش را تنگ ترکند
یکی باید باشد ..
همانکه وقتی بخاطرحضورش تشکر میکنی ،
لبخند زنان بگوید درهمه شرایط با توام ،
وتو اینبار نه از عشقت که ازخدایش تشکر میکنی ..
مهربانم ، تمام تو مـــال من است ♥
و من خودخواهم !!
در مالـکیت تو ،
من لجبازم ،
در دوست داشـتنت ،
من مغـــــــرورم به احساست ،
چون تــــــ•●♥ــــــو ..
تنها تعلق معلـق در خـ•●♥ـاطر منی
و این تمام داشتن من است ..♥
#تعــﻬـﺪ ﺩﺍﺷﺘــﻦ خیلى #ﻗــﺸﻨﮕــﻪ ..
.
ﺣﺘــى ﺗﻌﻠــﻖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ..
.
ﺍﯾﻨﮑـﻪ ﺑﺪﻭﻧـى ﻣـــﺎﻝ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘـﯽ ..♡
.
ﺳــﻬـﻢ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ ..ღ
.
و ﺍﻭﻧــﻢ #ﻣـــﺎﻝ ﺗـــﻮﺋـــﻪ ..
.
ﺣـــﻖ ﺗـــﻮﺋــﻪ ..
.
ﻣﻬـــﻢ ﻧﯿــﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﻌــﻬـﺪ ﺍﻣـﻀــﺎﺀ ﺑﺸــﻪ ..
.
ﺗـــﻮ ﯾﻪ ﮐـــﺎﻏـﺬ ﭘــﺎﺭﻩ یا هر چى .. !
کنارمن کسیه ک با بودنش ارامش دارم....
وقتی ک پیشمه همه ی غم هامو فراموش میکنم...
کسی که وقتی میخنده
حاضرم کل دنیامو بدم تا این لحظه باقی بمونه....
کنار من کسیه که باهمه فرق داره....
شاید ارزوی خیلیا نباشه
ولی این مهمه ک تنها ارزوی منه....
کنارمن کسیه که دلم نمیاد به روش اخم کنم....
وقتی صحبت میکنه
دهنم بسته میشه و نمیتونم چیزی بگم.....
کسی که حتی اخم کردنشم برام شیرینه....
من این ادمو با همه ی ادمای
شیک و شاخ دنیا عوض نمیکنم.....
همین که پیشمه و بهم ارامش میده کافیه
پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدن اش کلافه ات کرده،
تردید مبهمت را به یقینی روشن تبدیل میکند :
عاشق شده ای.
مصطفی مستور
عشق لالایی بارون تو شباست
نم نم بارون پشت شیشه هاست
لحظه ی شبنم و برگ گل یاس
لحظه ی رهایی پرنده هاستتو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت من و فریاد منیتو خود عشقی که شوق موندنی
غم تلخ و گنگ شعرای منی
وقتی دنیا درد بی حرفی داره
تویی که فریاد دردای منیتو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت من و فریاد منیدستای تو خورشید و نشون می دن
چشمای بسته مو بیدار می کنن
صدای بال پرنده رو لبات
تو گوشام دوباره تکرار می کننزندگی وقتی که بیزاری باشه
روز و شبهاش همه تکراری باشه
شاید عشق برای بعضی عاشقا
لحظه ی بزرگ بیداری باشهعشق لالایی بارون تو شباست
نم نم بارون پشت شیشه هاست
لحظه ی عزیز با تو بودنه
آخرین پناه موندن منهتو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت من و فریاد منی
بـــاور کن
آن قدر ها هم سخت نیست
فهمیدن اینکه
بعضی ها می آیند که
نماننــد
نباشند
نبیـننـد
و تــو
اگر تمامی دنیا را هم حتی به پایشان بریزی
آنها تمامی بهانه های دنیا را جمع می کنند
تا از بین آنها
بهانه ای پیدا کنند
که بــــروند
دور شـــوند
که نـــمانند اصلا
_
پس به دلت بسپار
وقتی از خستگی هایِ روزگار
پناه بردی به هر کسی
لااقل
خوب فکر کن ببین
از سر علاقه آمده
یا از سر ... !!!
تا دنیایت پر نشود
از دوست داشتن هایِ پر بغض
که دمار از روزگارت درآورد !
عادل دانتیسم
هیچگاه
تو را...
آنگونه دوست نخواهم داشت...
که زندانیم باشی...!
زندانبانی...
شغل مورد علاقه ام نیست...!
و از دید من...
زندان...
منفورترین مکان دنیاست...!
من...
تارهای افکار خویش نیز...
گسسته ام...!
چه برسد...
به تو...!!!
تو میتوانی پرنده باشی...
اما...